115
جمعه, ۱۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۴۶ ب.ظ
بسم الله الرّحمن الرّحیم
تـــو
در آن بیابان، تنها ماندی،
لیکن امیدوار.
آنها،
با آن همه طلسم قدرت و نیرو،
نا امید،
بر روی نیزه و شمشیر، تکیه میدادند.
تـــو،
یک مــــرد،
یک چــــــراغ،
آنها،
مــــردهها، مـــــدفون ظلمت و تاریکی، نگهبان ِ گور خویش.
و تو، پیروزی.
ظلمت،
در انتظار پرتو مشعلهاست،
در انتظار شعلهی بیپرواست ...
(استاد صفایی حائری)
۹۲/۰۸/۱۷